زیارت دیگری از صفوان
۴- زیارت دیگری از صفوان مرحوم «سیّد بن طاووس» در «فرحة الغری» از «صفوان جمّال» نقل مى کند که وقتى با امام
صادق (علیه السلام) وارد کوفه شدیم ـ زمانى که آن حضرت به نزد منصور دوانقى مى رفت ـ فرمود: اى صفوان! شتر را بخوابان که این جا نزدیک قبر جدّم امیرمؤمنان (علیه السلام) است، شتر را خواباندم، حضرت فرود آمدند و غسل کردند و لباس خود را عوض کردند و پاها را برهنه نمودند و فرمودند تو نیز چنین کن; سپس به جانب تلّ نجف روانه شدند و فرمودند: گامها را کوتاه بردار و سر را به زیر افکن که حق تعالى براى هر گامى صد هزار حسنه مى نویسد... سپس حرکت کرد و من هم به همراه او حرکت کردم در حالى که با سکینه و وقار بودیم و تسبیح و تقدیس خدا مى گفتیم تا به تل ها (تپّه ها) رسیدیم; آنگاه ایستاد و نگاهى به چپ و راست انداخت و با چوبى که در دست داشت خطّى کشید و فرمود: خاکها را کنار بزن! من چنین کردم، ناگهان اثر قبرى را یافتم، پس اشک چشم آن بزرگوار بر گونه هاى مبارکش جارى شد و گفت:
اِنّٰا لِلهِ وَاِنّٰا اِلَیْهِ رٰاجِعُونَ.
ما از آنِ خداییم و به سوى او باز مى گردیم.
و گفت: اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ التَّقِىُّ،
سلام بر تو اى جانشین نیکوکارِ پرهیزکار،
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظیمُ، اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّدّیقُ الرَّشیدُ،
سلام بر تو اى خبر بزرگ، سلام بر تو اى راستگوىِ هدایت یافته
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الزَّکىُّ، اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا وَصِىَّ رَسُولِ رَبِّ الْعٰالَمینَ،
سلام بر تو اى نیکوکارِ پاکیزه، سلام بر تو اى جانشینِ فرستاده پروردگار جهانیان،
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا خِیَرَةَ اللهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبُ اللهِ، وَخٰاصَّتُهُ وَخٰالِصَتُهُ،
سلام بر تو اى برگزیده خدا بر تمامى مخلوقات، گواهى مى دهم که تو محبوب خدا و بنده خاص و خالصش هستى،
اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا وَلِىَّ اللهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّهِ، وَعَیْبَةَ عِلْمِهِ، وَخٰازِنَ وَحْیِهِ.
سلام بر تو اى ولىّ خدا، و مخزن سر و گنجینه دانش و خزانه دار وحیش.
سپس خود را به قبر چسبانید و گفت:
بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى یٰا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یٰا حُجَّةَ الْخِصٰامِ،
پدر و مادرم فداى تو اى امیر مؤمنان، پدر و مادرم فداى تو اى حجّت (خدا) بر دشمنان،
بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى یٰا بٰابَ الْمَقٰامِ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمِّى یٰا نُورَ اللهِ التّٰآمَّ،
پدر و مادرم فداى تو اى درگاه با عظمت، پدر و مادرم فداى تو اى نور کامل خدا،
اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللهِ وَعَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، مٰا حُمِّلْتَ،
گواهى مى دهم که تو ابلاغ نمودى آنچه از جانب خدا و رسولش ـ که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد ـ بر عهده داشتى،
وَرَعَیْتَ مَا اسْتُحْفِظْتَ، وَحَفِظْتَ مَا اسْتُوْدِعْتَ، وَحَلَّلْتَ حَلاٰلَ اللهِ، وَحَرَّمْتَ حَرٰامَ اللهِ،
و رعایت نمودى آنچه مأمور حفظش بودى و حفظ نمودى آنچه نزدت ودیعه گذاشته شد و حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام دانستى
وَاَقَمْتَ اَحْکٰامَ اللهِ، وَلَمْ تَتَعَدَّ حُدُودَ اللهِ، وَعَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً حَتّىٰ اَتیٰکَ الْیَقینُ،
و احکام خدا را بپا داشته و از حدود الهى تجاوز ننمودى و خدا را از روى اخلاص عبادت نمودى تا زمان مرگت فرا رسید
صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِکَ.
درود خدا بر تو و بر امامان بعد از تو باد.
سپس برخاست و در بالاى سر آن حضرت چند رکعت نماز خواند و فرمود: اى صفوان! هر کس امیرمؤمنان (علیه السلام) را به این زیارت، زیارت کند و این نماز را بخواند در حالى به اهل خود برمى گردد که گناهانش بخشوده شده و سعیش مشکور است و ثواب هر فرشته اى از فرشتگان که او را زیارت کرده برایش نوشته مى شود. با تعجّب پرسیدم: ثواب هر زائرى از فرشتگان؟! فرمود: هر شب هفتاد گروه از فرشتگان او را زیارت مى کنند، عرض کردم تعداد هر گروه چقدر است؟ فرمود: صد هزار; سپس به صورت قهقرا خارج شد در حالى که مى گفت:
یٰا جَدّٰاهُ یٰا سَیِّدٰاهُ، یٰا طَیِّبٰاهُ یٰا طٰاهِرٰاهُ، لاٰ جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْکَ،
اى جدّ و آقاى من، اى پاک و پاکیزه، خدا این زیارت را آخرین زیارت از تو قرار ندهد
وَرَزَقَنِى الْعَوْدَ اِلَیْکَ، وَالْمَقٰامَ فى حَرَمِکَ، وَالْکَوْنَ مَعَکَ وَمَعَ الْأَبْرٰارِ مِنْ وُلْدِکَ،
و بازگشت به سویت و اقامت در حرمت و بودن با تو و نیکان از فرزندانت را روزیم کند،
صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ، وَعَلَى الْمَلاٰئِکَةِ الْمُحْدِقینَ بِکَ.
درود خدا بر تو و بر فرشتگان گرداگرد حرمت باد.
عرض کردم: اى آقاى من! آیا اجازه مى دهى که اصحاب ما از اهل کوفه را از این قبر آگاه سازم؟ فرمود: آرى و مبلغى به من دادند و من قبر را تعمیر و اصلاح کردم.